عشق داور
بگفتا: کاز می وصلم لبالب ساغری دارم
که مینوشدمی وصلم که میپویدره عشقم؟
که میگویدکه من درسرعشق داوری دارم
تمام انبیاء زان می به قدر حوصله خوردند
حسین بن علی گفتا:دراین سودا,سری دارم
ندا آمد دودست بی گنه از تن جداخواهم
بگفتا: حضرت عباس , میر لشگری دارم
ندا آمد ,جوانی بایدت ,سر پاره از خنجر
بگفتا: هیجده ساله علی اکبری دارم
ندا آمد که طفلی رانشان تیر میخواهم
بگفتا : بارالها شیر خواره اصغری دارم
نداآمدکه زلفی راآغشته به خون میخواهم
بگفتا :بارالها زینب غم خواره ای دارم
ندا آمد که مطبخ راگلستان میکنی یانه؟
بگفتا: بارالهاـبهر آن مطبخ سری دارم
ندا آمد زسیلی عارض گلنار می خواهم
بگفتا:بارالها,یک سه ساله دختری دارم
در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان(علیه السلام)خطاب به امام حسین(علیه السلام)آمده:
«ای جد بزرگوار این منظره راچگونه به یاد بیاورم ,آنگاه که بانوان حرم اسب تورا سرافکنده ومصیبت زده دیدندوزینش را واژگون یافتند,از خیمه ها بیرون آمده,با دیدن آن منظره,موها پریشان نمودند,وسیلی به صورت می زدند,چهرهایشان آشکار شده بود وفریادشان بلند بود,زیرا عزت خود را از دست رفته می دیدند,با این حال به سوی قتلگاه شتافتند,دیدند شمر روی سینه ات نشسته,وشمشیرش را برگلویت نهاده تا سرت را جداکند»
این الطالب بدم المقتول بکربلا
بسم الله الرحمن الرحیم